۱۳۹۶ خرداد ۳۱, چهارشنبه

مصاحبه با بسیج دانشجوئی




متن کامل مصاحبه با آقای داریوش سجادی تحلیلگر سیاسی مقیم آمریکا
موضوع اصلی: انتخابات ریاست جمهوری 1396
تاریخ انجام مصاحبه: 27 خرداد 1396

بسیج دانشجوئی دانشگاه گیلان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*این مصاحبه از طریق تماس تلفنی بسیج دانشجویی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان با ایشان انجام شد.*

سوال اول: با تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، لطفا معرفی اجمالی از خودتان و فعالیت هایی که دارید و اینکه هم اکنون در کجا ساکن هستید به مخطبان ارائه بدهید.
- بنده تحصیل کرده رشته سیاست هستم که از حدود 30 سال پیش در مطبوعات ایران در کسوت تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار به اندازه وسع و توان و بضاعت خودم مقالات تحلیلی و سیاسی نوشته ام و می نویسم. از سال 1999، در واقع 1378 از ایران خارج شده و از آن تاریخ به بعد در غرب ایالات متحده در آریزونا مستقر هستم و اما کماکان به همان نوشته و کسوت شغلی خودم متعهد و پایبند هستم و کماکان در خدمت مخاطبان خودم و با تفسیر ها و تحلیل های سیاسی انجام وظیفه می کنم.

سوال دوم: نظر شما درباره حضور پرشور مردم در انتخابات چیست و با توجه به درصد آراء آقای روحانی که ایشان را تبدیل به رئیس جمهور دوازدهم کرد، به نظر شما این تعداد آراء چه پیامی برای آقای روحانی دارد؟
- اینکه در انتخابات حضور پرشور بود از یک جهت قابل تحسین است؛ در طی 38 سال گذشته جمهوری اسلامی همواره توانسته در منطقه ای که دموکراسی یکی از مهجورترین سیستم های حکومتی است، علی رغم نوباوگی حکومت در ایران، با حضور موثر و گسترده مردم در انتخابات به این فخر دموکراسی در این منطقه ببالد، اما، صرف نظر از آمار و کمیت حضور مردم در انتخابات، از نظر کیفی انتخابات اخیر، حائز آسیب شناسی است؛ من صرف نظر از اینکه تایید می کنم که این حضور گسترده و موثر در افزایش مشروعیت حکومتی بوده، اما جنس آرائی که آقای روحانی متاسفانه برای خودشان اخذ کردند، از آن تعبیری به کار می برم تحت عنوان "آرای کثیف" اما نه به این معنا که بخواهم شهروندان را خدای نکرده به عنوان رای دهندگان کثیف اطلاق کنم؛ برخلاف آن تلقی که بعدا بعضی از دوستان تحت عنوان آراء حلال و حرام اعلام کردند اینجا باید یه توضیحی بدم، وقتی من می گویم آراء کثیف، اشاره ام به این مطلب است که در طی انتخابات متاسفانه جناب آقای روحانی از مقطعی وارد یک نوع بازی سیاسی از طریق عوام فریبی شدند و با شائبه ایجاد کردن در فضای انتخابات و القای یک سری مفاهیمی که فاقد موضوعیت بود مثل دیوار کشیدن در خیابان ها توسط رقیب و احتمال خطر جنگ، افکار عمومی را تحریک کرده و فریب دادند و در خوف از آمدن یک هیولا در جبهه مقابل، بی اراده ایشان را مدیریت کردند تا پناه بیاورند به کسی که در این طرف میدان در قامت یک دلبر و یک فرشته تعریف و تلقی شده، این عوام فریبی هست، فرقی نمی کند. این عوام فریبی را اگر آقای احمدی نژاد را متهم می کردند و می گفتند که پوپولیست است، این هم یک نوع پوپولیست عوام فریبانه هست که با آلوده کردن فضا و دو قطبی دیو و دلبر توانستند توده های جامعه را که منطقا فاقد تحلیل سیاسی هستند، لزوما هم نباید همه در جامعه تحلیلگر سیاسی باشند و این بر عهده مهتران جامعه است که با تحلیل عالمانه، جامعه را هدایت کنند به سمت آراء آگاهانه، اما متاسفانه آقای روحانی با آن شائبه های غلطی که ایجاد کرد از دیوارکشی از اینکه این جناح بیاید جنگ راه می افتد، فضا را فضای سالمی درست نکرد. درست است در قالب این فضا توانستند ببرند و آراء را بکشند بالا، اما ماهیت برد ایشان نوعی باخت اخلاقی محسوب می شود.

سوال سوم: از اوایل انقلاب که انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، میزان بالا بودن درصد آراء فرد اول، بطور میانگین نسبت به دوره قبل رو به کاهش است، از زمان آیت الله خامنه ای که با آمار 96 درصدی اول شدند و تا حسن روحانی که با 57 درصد اول شد. دلیل کم شدن میزان این درصد آراء را چه می دانید؟
- واقعیت این است که این، یک کاهش طبیعی است و خوشبختانه جدی نیست، علی رغم اینکه دموکراسی در ایران نوباوه است، اما وقتی به کشور هایی مانند آمریکا یا کشور های اروپایی که سابقه بالای 200 سال دموکراسی دارند نگاه می کنیم، می توان به افت آراء در دموکراسی هایی مانند آمریکا حتی به 30% و 40% هم برسیم، اما اینکه در ایران این افت هنوز به آن مرحله ای نرسیده که به 40% برسد. واقعیت این است که ما در سال های اولیه انقلاب به هر حال شور انقلاب کماکان در کلیت جامعه تسری داشت اما بخواهیم نخواهیم به دلیل مسائلی که پیش آمد مانند جنگ، درگیری ها، بحران اقتصادی و مسائل معیشتی، باید بپذیریم که درصدی از آراء بدنه شهروندی در انتخابات افت کرد و این قابل تامل است اما این افت آنقدر شدید نیست که بشود با افتی که در دموکراسی غربی که به زیر 40% هم رسیده مقایسه کرد و من از این جهت می خواهم بگویم که این افت، هم قابل فهم است و هم قابل قبول؛ بخاطر تنزلی که افکار عمومی تحت تاثیر امواج انقلاب اسلامی داشت و این یک امر منطقی است.

سوال چهارم: درچند سال اخیر، موضوعات سیاسی مانند برجام و همچنین پیروزی حسن روحانی مردم را به خیابان ها کشاند و شادی کردند. نظر شما راجع به اینگونه شادی ها چیست؟ آیا مردم ایران غمگین هستند؟
- اینکه مردم ایران؛ نه همه، بلکه بخشی از مردم ایران مترصد این هستند که به هر بهانه ای، که می تواند پیروزی تیم فوتبال، برنده شدن اسکار توسط آقای اصغر فرهادی، برجام و ... بیایند در خیابان ها شادی کنند؛ این به معنای این نیست که این ملت، ملت سرزنده ای هست و دنبال مسائل سیاسی روز هست، نه؛ بخشی از این جامعه نُرم ها و آن الگوهای هنجاری اجتماعی حاکم را بر نمی تابد. حالا من نمی خواهم وارد بحث ارزشی شوم که نرم های اینها خوب یا بد است، نه؛ اما واقعیت این است که این نُرم هایی که بر انقلاب و جامعه ایران حاکم شده از طرف بخشی از جامعه اقبال نمی شود و این عدم اقبالش به معنای این است که حکومت نمی تواند آن خدمات متوقع ای را که این بخش از جامعه متوقع هستند را تامین کند. منطقی هم هست. شما از حکومتی که پیشانیَش را لِیبل اسلام زده نمی توانید به عنوان بدنه ای از جامعه ای که بنا به هر دلیلی اسلامی نیست؛ غربگرایی یا هر چیزی؛ الگو ها، هنجارها و شادی های مدنظرتان متعارف با الگو ها و شادی های حاکم بر نظام حکومتی نیست را مطالبه کنید.

لذا نتیجتا در این ساختار حکومتی چنین بدنه ای دچار دیپرشن هستند چون دچار شادی به آن معنا نیستند. بنابراین از هر فرصتی مترصد و در کمین هستند تا به بهانه هایی مانند ورزش، انتخابات، برجام و ... بدون اینکه کمترین قدرت تحلیل سیاسی داشته باشند، دنبال بهانه هستند کار خودشان را بکنند و انباشت آدرنالین در خود را به بهانه ای تخلیه کنند.

سوال پنجم: بروز تخلفات در روند برگزاری انتخابات، همه را به یاد سال 88 انداخت و عده ای بیان می کردند که آن ها در آن سال حسِ نیروهای انقلابی را در بحث تخلف و تقلب در انتخابات داشته اند. نظر شما راجع به تخلفات در انتخابات سال 88 و 96 چیست؟
- خب من می خواهم یک سوال از اینها کنم: اگر شما مثل آنها بودید چرا مثل آنها واکنش نشان ندادید؟ آن کسانی که به آقای رئیسی رای دادند و اقبال پیدا نکردند و باختند چرا مثل شما واکنش نشان ندادند و متمدنانه تمکین کردند و آراء را پذیرفتند؟ اگر هم دردید با آن مسئله شماهایی که سال 88 را بیان می کنید، چرا این مسیر را همراهی نکردید؟ چرا شما هشت ماه شهر را بهم ریختید؟ چرا آن هزینه های سنگین را به نظام وارد کردید؟ آن هم در حالیکه قبل از آن نامزدتان پذیرفته بود در چهارچوب قانون عمل کند. بنابراین اگر کسی باید سوال کند، اینطرف است که باید مخاطب قرار بدهد که چرا مانند ما تمکین نکردید؟ همین بنظرم کفایت می کند.

سوال ششم: از نظر شما عملکرد وزارت کشور و شورای نگهبان در جهت حفظ رای مردم که توسط رهبر معظم انقلاب حق الناس نامیده شده چگونه بود؟
- من امروز دیدم سخنگوی شورای نگهبان بحث تخلفات را به قوه قضاییه ارجاع داده است، خب اگر واقعا این خبر صحت داشته باشد که دارد، پس مقید این است که تخلفاتی انجام شده، باید صبر کنیم تا قوه قضایه حکم داوریَش را بدهد، تا همین جای قضیه وقتی که تخلف به حد کیفرخواست صادر شده، بنابراین اگر بخواهم پاسخ سوال شما را بدهم می توانم بگویم که وزارت کشور نمره خوب و قابل اتکایی نمی تواند بگیرد. اما من همین اعتراض را هم به شورای نگهبان دارم، شورای نگهبان به عنوان حافظان آراء مردم 38 سال است قرار بوده کاندیدها را بر اساس اصلحیت های خودشان گزینش کنند. همین امروز که من نگاه می کنم، آقای روحانی که رئیس جمهور مشروع و قانونی مملکت هست، صحبت هایی که روز گذشته ایشان کردند، مشروعیت حکومت را گره زدند به خواست مردم بر خلاف نص صریح مبانی فقه شیعی!

خب آقای شورای نگهبان شما باید جواب بدهید این تایید صلاحیت شما بر اساس چه معیارهایی بوده است؟ اگر قرار بوده آقای روحانی بر اساس همچین دیدگاه های کاملا لیبرالیستی در دل حکومتی که کاملا مذهبی است، رئیس جمهور شود، آن سیلابس های تشخیص صلاحیت های شورای نگهبان یک مقدار زیر سوال می رود. بنابراین از این جهت هم می خواهم بگویم به شورای نگهبان هم گله دارم که یک مقدار در تشخیص صلاحیت ها مشخص نیست معیارش چه چیزی هست.

سوال هفتم: با برنامه ها و صحبت هایی که دکتر روحانی برای دولت دوازدهم ارائه کردند، به نظر شما شرایط ایران در بحث برجام، اقتصاد و سیاست خارجی در این چهار سال پیشِ رو به چه صورت خواهد بود؟
- من متاسفم که بخواهم بگویم چندان خوشبین نیستم. علی رغم آن فضای آرمانی که بطور طبیعی آقای روحانی تلاش کرده و می کند درست کند، اما واقعیت نشان می دهد که نه در دیپلماسی خارجی، نه در اقتصاد و نه در سیاست داخلی هیچ افق روشنی نیست. سرمایه گذاری خارجی تا زمانی که دولت جمهوری اسلامی تکلیف خودش را با ساختار کدخدا منشانه آمریکا-محور حل نکند به جایی نمی رسد. یک واقعیت است؛ ایالات متحده آمریکا در مقام کدخدا که آقای روحانی هم آن را به رسمیت شناخته، مشکل ذاتی با مسائل تروریسم و حقوق بشر ما نداشته که به ما اتهام زد؛ دغدغه اصلی آمریکا در 38 سال گذشته آن ماهیت چالش گرایانه نظام حکومتی جمهوری اسلامی است که هژمونی آمریکا را به رسمیت نشناخته است. این مسئله تا زمانی که حل نشود، نه برجام و نه دکتر ظریف و نه آقای روحانی و نه هیچکس دیگری توانایی حل مسئله را ندارد. بنابراین چهار سال آینده نمی توان امید داشته باشند که سرمایه خارجی بیاید. تا زمانی که آمریکا بیان نکند که مناسباتش با ایران حسنه است، هیچ سرمایه گذار اروپایی حاضر نیست ریسک کند. سرمایه گذار ترسو هست؛ اولین جایی که پولش را می خواهد بگذارد باید جایی باشد که امن باشد. همین که سایه تحریم آمریکا باشد، پولش را نمی گذارد و می رود جایی که خیالش راحت باشد. بنابراین نمی تواند روی ورودی خارجی حساب کند، اگر حساب نکند، اقتصاد نمی تواند تکان بخورد، در حوزه های دیگر نیز همین بحث موثر است. برای مثال عربستان در حوزه سیاست خارجه به یکی از دشمنان ما تبدیل شده است، عربستانی که قرار بود آقای روحانی پاسپورت ایرانی را ارتقا بدهد؛ با همسایه خودمان حتی نتوانستیم مشکلمان را حل کنیم، هر لحظه هم خطر جنگ پیش می آید، آن هم جنگی که آقای روحانی با ترساندن طرف مقابل در انتخابات می گفت اگر به طرف مقابل رای بدهید جنگ می شود و اگر به من رای بدهید جنگ نمی شود، و گفتند که من تعامل می کنم، الان باید پاسخگو باشند. بنابراین من باید متاسفم باشم که به مخاطب شما بگویم که آینده، آینده چندان خوش آیندی برای این دولت نمی تواند باشد چون نشان داد ظرفیت های مدیریتی این نوع جامعه را ندارد.

سوال هشتم: به گفته مسئولین دولتی، برجام سایه جنگ را از سر کشور برداشت. نظر شما درباره این ادعا و ارتباط آن با قرارداد سنگین تسلیحاتی بین آمریکا و عربستان چیست؟
- متاسفانه یکی از زشت ترین دروغ هایی بود که طی چند سال گذشته همواره مطرح شده، از زمان آن مسئله ای که آقای مهدی ارباب سیار را آمریکا بازداشت کردند تحت عنوان کسی که قرار بود سفیر عربستان را ترور کند، این مسئله همان جا مطرح شد، آقای روحانی و تیم ایشان اگه این حرف را از روی ناآگاهی می زنند که به کنار، اما اگر از سر آگاهی می زنند؛ به نحوی مسجل است کسی که با سیاست خارجی آشنا است و دنبال می کند متوجه می شود که ایالت متحده در مقطع کنونی از سال 2005 به این طرف که ساختار اقتصادیش مضمحل شد و هنوز نتوانسته آن را درست کند، استعداد و توانایی جنگ دیگری را ندارد. هرکس که این مطلب را القا می کند که آمریکا به دنبال جنگیدن با ایران بوده حتی خود آمریکایی ها، حتی خود جان کری هم اخیرا گفته بود که از طرف کشور های عربی زیر فشار بودیم که آمریکا حمله کند به ایران، البته دروغ نبوده و زیر فشار بودند، اما بحث این است که توان حمله نداشتند و در حال حاضر نیز ارتش آمریکا توانایی جنگ ندارد. بنابراین یک دروغ بزرگ بود و هست که ایرانی ها را از طریق سایه جنگ ترساندند و هنوز هم می ترسانند و اگر قرار است جنگی شود، این جنگ، جنگ نیابتی است؛ جنگی که دارند عربستان را در این قضیه هُل می دهند. عربستان دنبال این بود که آمریکا را نیابتا وارد این جنگ کند، منتها آقای ترامپِ بیزنسمن، توانست با قرارداد سنگین تسلیحاتی با عربستان، قطر و ... از آنها به عنوان گاو شیرده استفاده کند. اگر هم قرار است جنگ و ترسی از جنگ باشد، می بینیم که کشور هایی مانند کشورهای حاشیه خلیج فارس هم اقتدار جنگی ندارند. می خواهم بگویم که این جنگ یک دروغ بسیار زشت و غیر اخلاقی بود که در رقابت های سیاسی از طرف تیم آقای روحانی توی انتخابات مطرح شد.

سوال نهم: بعد از اتمام دوره 8 ساله آقای روحانی، اعتماد و تمایل مردم به جناح اصلاح طلب بیشتر می شود یا کمتر؟
- من خیلی صادقانه می خواهم بگویم که 1400 پایان جناح اعتدال طلب و اصلاح طلب است. به این معنا که آقای روحانی در موقعیتی توانستند انتخابات سال 92 و همچنین 96 را ببرند که اصلاح طلب ها نگاهشان و کاربرد آقای روحانی برایشان در حکم مُحلِل را پیدا کرد. بعد از بحران های سال 88، اصلاح طلبان درست یا غلط، وارد مناسبات سه طلاقه با نظام شدند. این سه طلاقگی نیاز به یک محلل داشت که از طریق آن آقای روحانی بتواند یک بار دیگر اصلاح طلبان را به نظام برگرداند و این کار را هم کرد. می خواهم بگویم که نگاه اصلاح طلب ها به آقای روحانی مُحللی بود. متاسفانه آقای روحانی به مرور که جلو آمد، نشان داد که این توانایی را در غیبت مهتر خودش که آقای هاشمی رفسنجانی بود، ندارد. آقای روحانی را نمی توانید بیرون از کلاس سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی تعریف کنید؛ ورود آقای روحانی به انتخابات سال 92 در سایه آقای هاشمی بود اما متاسفانه با فوت آقای هاشمی آن اوتوریته از سر آقای روحانی رفت و وقتی این اتوریته رفت، آقای روحانی خودش به تنهایی توان مدیریت فضای سیاسی کشور را نداشت و عینا نشان داد.

وقتی روحانی در انتخابات، آن مباحث ساختار شکن را مطرح کرد که همه آن 38 سال را زیر سوال برد، این نشان داد که غیبت آقای هاشمی اینقدر سنگین بود که ایشان ثقل و تعادل سیاسی خودشان را از دست داد و شروع کرد به نامتعارف گویی و روحانی که قرار بود آشتی دهنده اصلاح طلب ها با نظام شود، حالا خودش با نظام مسئله دار شده و مواضع ساختار شکن دارد، بنابراین سال 1400 پایان عمر سیاسی آقای روحانی می تواند تلقی شود. در عین حال اینکه با توجه به چسبیدگی اطلاح طلب ها با آقای روحانی و اعتدالیون می تواند این خداحافظی سیاسی آقای روحانی تسری پیدا کند به خداحافظی اصلاح طلب ها، مگر اینکه اصلاح طلب ها 4 سال آینده ابتکار عمل را در دست بگیرند و مسئله خودشان را با نظام مستقلا حل کنند. این مسئله باید سر قضیه 88 شفاف حل شود و تنها راه حل دست خودشان است که با نظام آشتی کنند. قرار نیست نظام با آنها آشتی کند، نظام این وسط مقصر نبود که بخواهد با کسی آشتی کند. اصلاح طلبان درست یا غلط در سال 88 با تحلیل یا برآورد غلط، یک سری اشتباهات کردند الان هم، تنها کسی که می تواند همین گره را باز کند خود اصلاح طلب ها هستند بصورت مستقل، در غیر این صورت سال 1400 می تواند مختوم شود به مرگ سیاسی آقای روحانی و تیم سیاسی آقای روحانی و اصلاح طلبان.

سوال دهم: نظر شما راجع به حملات اخیر تروریستی تهران چیست و چه اهدافی را از این حمله دنبال می کردند ؟
- این عملیات تروریستی از نظر عملیاتی یک ارزن ارزش عملیاتی نداشت یعنی با توجه به کارهای حرفه ای که داعش طی پنج شش سال گذشته انجام داده بود، این عملیات کاملا بی ارزش بوده و فاقد ارزش عملیاتی بود و نشان داد که فقط می خواستند در مقام واکنش یک رفتاری نشان بدهند، بخصوص با وجود این که داعش در سوریه و عراق به شدت در حال باختن بازی هستند و با توجه به آن اختلافی که بین قطر و عربستان پیش آمد این شیطنت را باید بگذاریم به حساب عربستان که بصورت سریع یک عملیات تروریستی را در ایران انجام دادند و تاکیدشان این بود که بتوانند قطر را به عنوان متهم اصلی نشان بدهند چرا اینکه قطر به هر دلیل با ریاض مشکل پیدا کرده بود و با توجه به اینکه قطر سابقه حمایت مالی از داعش را داشت، بدشان نمی آمد از اختلاف پیش آمده بین ریاض و دوحه، مانع از این شوند که تهران بتواند از قطر یارگیری کند بنابراین با این عملیات تروریستی بیشتر کوشیدند که انگشت اتهام را متوجه قطر کنند که از یک طرف خودشان قطر را تنبیه کرده باشند و از طرف دیگر مانع این شوند که قطر به دامن ایران بیافتد.

سوال یازدهم: و در آخر چه توصیه هایی به نیروهای انقلابی و به خصوص جوانان انقلابی در جهت پیشبرد اهداف انقلاب و روشنگری مردم در مسائل مهم سیاسی و فرهنگی دارید؟
- من گله دارم از بچه های انقلاب و این گله را قبلا گفته بودم و از اینجا می خواهم استفاده کنم، می خواهم روی توجه ام را بکنم به آقای جلیلی که الان به عنوان یکی از نماد های قابل وثوق انقلاب مطرح هستند، تمام دیدگاه های قابل اتکا و قابل استناد و قابل دفاعشان متاسفانه گره خورده به یک گفتمانی که آپدیت نشده، تا زمانی که بچه های انقلاب این گفتمان را آپدیت نکنند جبهه مقابل به دلیل آن آپدیت کردن و به دلیل نو بودن کلامَت خودشان نشان دادند که خیلی خوب می دانند در مواقع انتخابات از آراء خاکستری یارگیری کنند. خب من نمی خواهم بگویم که کار بدی می کنند، این ماهیت چالش سیاسی است. این جبهه هستند که دارند کوتاهی می کنند. رهبر انقلاب در دیداری که اخیرا با دانشجویان داشتند این حرف را به نوعی زدند. وقتی که یکی از دانشجویان گله کرد وقتی که شما تاکید بر مشارکت بالا می کنید نتایج این می شود، آیت الله خامنه ای حرف خوبی زدند و گفتند وظیفه من هست مشارکت را بالا ببرم اگر به شما رای نمی دهند کوتاهی شماست که نمی توانید رای جذب کنید و این حرف درستی است. متاسفانه این جناح در 38 سال گذشته نتوانسته به آن شکلی که باید خودش را آپدیت کند. در آمریکا یک اصطلاحی هست به نام پکیجینگ در بیزنس که مسئله مهمی هست. برای فروش کالا بسته بندی تان خیلی مهم است اگر بتوانید بسته بندی هرچقدر شیک تر باشد، میزان اقبال و فروش کالایتان بالا می رود. متاسفانه این پکیجینگ در اردو حامیان و بچه های انقلاب خیلی ضعیف است و باید این را اصلاح کنند تا بتوانند با توجه به دیدگاه های اصولی و قوی که دارند از این نقیضه هم بتوانند رد شوند و آینده را تضمین کنند.



هیچ نظری موجود نیست: