۱۳۹۵ مرداد ۳۱, یکشنبه

مگر خاله بازی است!


تحصیل «آشتی ملی» موضوعی است که طی ۷ سال گذشته بمنظور فائق آمدن بر خصومت و نقار حاکم بر شاکله و مناسبات سیاسی ایران از قبال شهرآشوبی ۸۸ بتناوب از جانب مسئولین و چهره های سیاسی ایران مطرح و مطالبه شده و می شود.
خصومت و نقاری که غیر قابل کتمان است و «شر زیستان» طی ۷ سال گذشته نشان داده اند مانند «خرمگس» می کوشند تا این زخم را بمنظور بقا و مانائی منبع ارتزاق خود، زنده و تازه نگاه دارند.
اظهارات اخیر «علی یونسی» در گفتگو با روزنامه اعتماد بازگوئی و یادآوری مجددی از این مطالبه خیراندیشانه است.
یونسی در گفتگوی مزبور ابراز داشته:
«حسن روحانی به دنبال طرح آشتی ملی میان جناح‌های سیاسی بود كه اگر این اتفاق رخ می‌داد بی‌شك مهم ترین اهرم قدرت او محسوب می‌شد ... به عقیده من اگر پس از برجام به دولت اجازه داده می‌شد تا طرح آشتی ملی یا برجام ۲ را پیش ببرد بسیاری از موانع توسعه و پیشرفت از سر راه كشور كنار می‌رفت. پس از برجام اگر آشتی ملی در كشور انجام می‌شد بی‌شك،با وجود همه موانع طبیعی كه پس از رفع هر تحریم بین‌المللی وجود دارد، اقتصاد به سرعت رونق می‌گرفت ... اگر آشتی ملی در كشور رخ می‌داد این مسائل حل می‌شد و به نفع همه مردم و نظام بود و تنها كسانی ناراحت بودند كه نان‌شان در این دعواهای سیاسی است. آشتی ملی چیزی بود كه دولت به دنبالش بود تا فضای پسا برجام را برای توسعه كشور كامل كند كه متاسفانه تا این زمان نشده است»

هر چند نمی توان مُنکر صوابدید و خیراندیشی متقاضیان «آشتی ملی» بود. اما این تقلیل دادن صورت مسئله است و متقاضیان خواسته یا ناخواسته فهم خود از ماجرا را تا سطح خاله بازی های کودکانه تنزل داده که زمانی به اقتضاء «قهر قهر تا روز قیامت» (!) را چاشنی بازی شان می کنند و آنک با انقضای آن اقتضاء رویکرد «آشتی آشتی فردا بریم تو کشتی» (!) را مبادرت می ورزند و مطالبه می فرمایند.
آشتی جویان مزبور ظاهراً به این «واقعیت تلخ» کم التفات اند که «ماجرای ۸۸» یک منازعه سیاسی در حد فاصل دو جناح سیاسی کشور نبود تا اینک طرفین با مشمول مرور زمان کردن ماجرا و بوسیدن صورت یکدیگر اختلافات را فراموش کرده و به خوشی و میمنت به خانه نخست خود بازگردند!
تراژدی ۸۸ محصول یک جو گرفتگی و هیجان زدگی ناشی از «توهم تقلب» در انتخابات بود که از جوار بی مبالاتی و نابلدی و بی تدبیری رهبران معترضین به یک لشکرکشی خیابانی و رویاروئی تمام قد «یک جناح» در مقابل تمامیت نظام و رهبری نظام مُبدل شد.
چیزی که رهبری نیز در نشست اخیر خود با ائمه جماعات مساجد تهران بدین شکل بر آن اذعان داشتند که:
«در اوایل فتنه به یکی از سران فتنه گفتم شما در ظاهر با نظام هستید، و به گفته خودتان در حال اعتراض انتخاباتی هستید اما بدانید که مدیریت این جریان به دست بیگانگان می‌افتد و آنها با استفاده از کار شما، اصل نظام را هدف می‌گیرند البته اگر با نگاه خوشبینانه به ماجرا بنگریم آنها حرف اینجانب را نفهمیدند و وارد شدند و همه دیدند که چگونه انتخابات، بهانه‌ای برای حمله و نفی اصل نظام شد. حال برخی می‌گویند یک حرفی آن موقع زده شده، بگذریم؛ اما باید توجه داشت که اگر در طرفداری از کسی حرفی زده می‌شود که مخالف سخنان و مواضع اوست، آن شخص باید اعلام مخالفت کند اگرنه به حساب او گذاشته می‌شود»

بدین منوال این ساده کردن صورت مسئله است تا برای آنانکه از جوار خطاها و اشتباه محاسبه و پیمان شکنی خود بصورت تبعی مغضوب حکومت شده اند؛ اینک طلب آشتی و بخشش و احسان کرد.
جدالی که بنا بر خام اندیشی و جو زدگی شهرآشوبان از یک «ادعای انتخاباتی» مُنجر به انحلال طلبی و رویاروئی با رهبری نظام شد را که نمی توان به دیده بوسی و مصافحه و معانقه یک طرف با «طرف دیگر» رویا درمانی کرد!
صورت مسئله روشن است و آشوبیان «پیمان شکسته اند» و اگر در این میان برای نقار زدائی و بسط مودت، حُسن نیتی موجود باشد راهکار آن «بیعت مجدد» است و خیراندیشان بجای مطالبه «آشتی ملی» خوب است تا اهتمام خود را وقف تمهید و ترغیب «ناکثین» به خود شکنی و بیعت مجدد با نظام و ناظمی کنند که خود نیز پیش تر در ساختن آن «منظومه بلند» افتخار مشارکت داشته اند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نگاه کنید به مقاله «بیعت رضوان»


هیچ نظری موجود نیست: